دانشگاه بوعلی سینانشریه پژوهش های مهندسی صنایع در سیستم های تولید2345-22692420150220Developing Hub Location Problem Based on Economy Flows by Using Capacity of Vehicle and Limitation of Entrance Flow to Hubتوسعه مدل مکان یابی هاب بر مبنای صرفهجویی اقتصادی جریان ها با استفاده از وسایل حمل و نقل ظرفیت دار و محدودیت جریان ورودی به هاب119942FAسید کمالچهارسوقیعضو هیات علمی/ دانشگاه تربیت مدرسفریدممیزیدانشجوی دکتری/ دانشگاه تربیت مدرسامینیزدخواستیدانشجوی دکتری/ دانشگاه یزدJournal Article20131117Hubs are special facilities acting as mediating stations in distribution systems to organize flow transmission between origins and destinations through the best possible paths. Penalty parameters such as χ and δ can seriously affect hubs number and location in a network, however in most of the existing hub location models, these parameters are set as greater than one coefficient in the objective function with no consideration for the amount of exchanged flow between hubs and spokes. Also in classic models of hub location problem, unlimited entrance flows to a hub is assumed. Since this assumption may lead to a structure in which one hub is forced to handle a large percent of flow distribution, in cases like bad weather conditions, heavy traffics or terrorist attacks, the hub become unavailable. To address the above issues, in this study, instead of penalty parameters between hubs and spokes, capacitated transportation vehicles are implemented. Hub entrance flow is also considered limited. To do so, transportation costs from hubs (spokes) to spokes (hubs) are calculated according to the number of vehicles. Due to the complexity of the proposed model, a hybrid metaheuristic approach based on genetic algorithm and variable neighborhood search descent algorithm is developed. Results show higher performance of the proposed hybrid metaheuristic.هابها تسهیلات ویژه هستند که به عنوان ایستگاههای واسطه، درسیستمهای توزیع به تعیین مسیر و سازماندهی جریان بین نقاط مبدأ/مقصد میپردازند. بیشتر مدلهای مکان<em></em>یابی هاب بدون توجه به میزان جریان بین غیرهاب و هاب پارامترهای جریمه<em> χ </em>و<em> δ </em>را، که درتابع هدف به عنوان ضریب هستند، بزرگتر از یک فرض کردهاند. این امر میتواند بطور جدی تعداد و مکان هابها را تحت تاثیر قرار دهد. همچنین درمدلهای کلاسیک مکانیابی هاب میزان جریان ورودی به هاب نامحدود است که این مساله ممکن است منجر به ساختار تخصیصی گردد که یک هاب درصد بالایی از انتقال جریان شبکه را بر عهده داشته باشد. در این حالت، در صورت بروز اختلال نظیر شرایط نامساعد جوی، حملات تروریستی و یا ترافیک بسیار بالا میتواند هاب مورد نظر را از دسترس خارج کند. در واقع مدلهای هاب کلاسیک هزینه نقل و انتقال جریان را به طور صحیح مدلسازی نمیکنند. بر این اساس مقاله پیش<em></em>رو سعی در مدلسازی وحل مسأله مکانیابی هاب با استفاده از وسایل حمل و نقل ظرفیتدار به جای پارامترهای جریمه بین گرههای غیرهاب با هاب و همچنین محدودیت جریان ورودی به هاب دارد. برای این منظور هزینه انتقال جریان بین گرهها متناسب با تعداد وسایل نقلیه مورد نیاز محاسبه میشود. با توجه به پیچیدگی مدل پیشنهادی رویکردی فرابتکاری برمبنای دو الگوریتم ژنتیک و جست و جو همسایگی سلسله مراتبی توسعه داده شده است<em>.</em> نتایج نشان از عملکرد بالای الگوریتم فراابتکاری ترکیبی پیشنهادی دارد.https://ier.basu.ac.ir/article_942_d49b611b4d91807abe2baae6a3934a31.pdfدانشگاه بوعلی سینانشریه پژوهش های مهندسی صنایع در سیستم های تولید2345-22692420150220Measuring Bullwhip effect in a pipeline 3-stage supply chain using moving average method for demand forecastingاندازهگیری اثر شلاق چرمی در یک زنجیره تأمین خطی سهسطحی با استفاده از روش میانگین متحرک برای برآورد تقاضا21371010FAحسینخسروشاهیدانشجو/دانشگاه صنعتی اصفهان0000-0002-1481-6479سید محمدمعطرحسینیعضو هیئت علمی/ دانشگاه صنعتی امیرکبیرمحمدرضامرجانیمدیر گروه صنایع/ دانشگاه صنعتی قم0000-0002-7781-2651Journal Article20140419Bullwhip effect, which is an undeniable phenomenon in a supply chain; imposes considerable negative impact on the performance and the effectiveness of the chain. There are varieties of causes known for the presence of this phenomenon, among which lack of accurate and in-time demand information as well as long lead times are of the most important ones. To manage the bullwhip effect, this factor needs to be measured accurately. In this paper considering a 3-stage supply chain consisting of supplier, warehouse and retail stages we propose a new method to quantify the bullwhip effect at the warehouse level. The method uses Moving Average (MA) technique to forecast the demand. This paper, using numerical examples, illustrates the performance of the proposed method to measure the bullwhip effect as well as to quantify order rate variance ratio (OVR) and inventory variance ratio (IV). It is also argued that the proposed method, due to its not using some simplifying assumptions, represents better accuracy as compared to some other existing bullwhip effect quantifying methods. The paper also represents the capability of the proposed method for the bullwhip effect sensitivity analysis with regard to the service level parameterاثر شلاق چرمی پدیدهای شناخته شده در زنجیره تأمین است که تاثیر منفی قابل توجهی بر روی کارایی و عملکرد زنجیره دارد. این پدیده به علل مختلفی ایجاد میشود که عدماطلاع دقیق و بهموقع از مقدار تقاضا در سطوح مختلف زنجیره و وجود زمانهای انتظار از اهم دلایل مذکور بهشمار میآیند. برای مدیریت و کنترل اثر شلاق چرمی، اندازهگیری مقدار دقیق آن بسیار حائز اهمیت است. در این مقاله با در نظر گرفتن یک زنجیره تأمین سه سطحی متشکل از تأمینکننده و انبار مرکزی و خردهفروش، روشی جدید برای اندازهگیری مقدار اثر شلاق چرمی که در انبار مرکزی رخ میدهد ارائه شده که در آن از میانگین متحرک برای برآورد مقدار تقاضا استفاده شده است. با ارائه مثال عددی کارائی این روش برای اندازهگیری اثر شلاق چرمی نشان داده شده و نسبت نرخ واریانس سفارش و همچنین نسبت واریانس موجودی مورد تحلیل قرار گرفته است. روش پیشنهادی در مقایسه با اغلب روشهای موجود، بهدلیل حذف برخی فرضهای سادهساز از دقت بالاتری برخوردار است. تمایز دیگر اینکه این روش دارای قابلیت تحلیل حساسیت اثر شلاق چرمی نسبت به سطح سرویس میباشد. این وجوه تمایز در مقاله مورد بررسی قرار گرفته است.https://ier.basu.ac.ir/article_1010_df5a5b98e317fcf4702b7c29c9202caa.pdfدانشگاه بوعلی سینانشریه پژوهش های مهندسی صنایع در سیستم های تولید2345-22692420150220A model for job shop scheduling with a parallel assembly stage to minimize makespanارائه مدلی برای زمانبندی خط تولید کارگاهی همراه با یک مرحله مونتاژ موازی با هدف کمینهسازی حداکثر دوره ساخت39531011FAفاطمهدانش آموزدانشجو / دانشگاه بوعلی سیناموناجباریکارشناسی ارشد/ دانشگاه بوعلی سیناپرویزفتاحیعضو هیات علمی/ دانشگاه بوعلی سیناJournal Article20140105In this research, job shop scheduling problem by considering a parallel assembly stage is studied to minimize completion time for all products. At first, a linear model is introduced to describe the problem. To confirm the accuracy of model, it is solved by LINGO software. Since this problem is classified as NP-Hard, a particle swarm optimization algorithm is suggested to solve the problem in large and medium dimensions. To analyze the efficiency of the suggested algorithm, result of the proposed algorithm are compared with the results gained from GA algorithm. This results show that suggested algorithm can reach to near-optimal solutions in various dimensions of problems.در این تحقیق مسئله زمانبندی تولید کارگاهی با در نظرگرفتن یک مرحله مونتاژ موازی با هدف حداقل کردن زمان تکمیل محصولات در نظر گرفته شده است. ابتدا به منظور تشریح مسئله، یک مدل برنامهریزی خطی ارائه شده است. برای بررسی صحت عملکرد مدل و همچنین بررسی میزان کارایی الگوریتم در حل مسائل با اندازه کوچکتر چند نمونه مسئله با مدل ارائه شده توسط LINGO حل شده است. با توجه به اینکه مسئله مورد بررسی از نوع NP-hard میباشد برای حل آن در ابعاد متوسط و بزرگ از الگوریتم بهینهسازی انبوه ذرات (PSO) در سه حالت استفاده شده است. همچنین به منظور بررسی کارایی الگوریتم پیشنهادی مثالهای عددی مورد استفاده قرار گرفته است و سپس نتایج الگوریتمهای مورد نظر با الگوریتم ژنتیک (GA) مقایسه گردیده است. نتایج نشان میدهد که الگوریتم پیشنهادی توانایی دستیابی به نقاط بهینه و نزدیک به بهینه برای مسائل در اندازههای مختلف را دارا میباشد.https://ier.basu.ac.ir/article_1011_bf61423fa158ae5910ed5c7a9c5221ed.pdfدانشگاه بوعلی سینانشریه پژوهش های مهندسی صنایع در سیستم های تولید2345-22692420150220Determining the Optimal capacity of warehouse using queuing models and fuzzy prioritization techniquesتعیین ظرفیت بهینه انبار به کمک مدل های صف و تکنیک اولویت بندی فازی55651014FAحسنحسینی نسبدانشگاه یزدسعیدخلیلیدانشگاه یزدJournal Article20131211Warehouses, as one of the key elements of supply chain systems, play critical role in establishing the logical relationship between suppliers and customers. There are many different methods for warehouse management in companies, that the well-known method, is the simultaneous use of private and public warehouses. The purpose of this article is to develop a queuing theory-based model for determining the optimal capacity of private warehouse in order to minimize the total costs. At first, the warehouse and its associated supply chain are modeled using the queuing theory. Then, a cost function model related to the construction of private warehouse in different sizes is introduced considering the time value of money. As the values of some mentioned cost are unknown and a definite estimation of their values cannot be reached, a triangular fuzzy number for each cost parameter is assigned, based on experts opinion to overcome the related uncertainty. As the values of cost function for different capacities of warehouses are fuzzy numbers, a fuzzy prioritization method is proposed for the prioritizing different capacities and choosing the best capacity for constructing a private warehouse. The results of numerical examples confirm that unlike the previous approaches which are applicable for certain conditions, the proposed model could be easily and efficiently appropriate for various environments and conditions.انبارها به عنوان یکی از اجزای کلیدی سیستم های زنجیره تأمین، نقش مهمی در تنظیم و برقراری ارتباط بین تأمینکنندگان و مصرفکنندگان بازی میکنند. مدلهای متنوعی برای مدیریت انبارش موجودی در شرکتها وجود دارد که یکی از معروفترین آنها، استفاده توأم از دو نوع انبار خصوصی و عمومی است. هدف از نگارش این مقاله، پاسخ به این سوُال اساسی است که اندازه بهینه برای ساخت انبار خصوصی چه اندازه باشد تا کل هزینههای نگهداری تحمیل شده به شرکت کمینه شود. ابتدا انبار و زنجیره تأمین مربوط به آن با استفاده از تئوری صف مدلسازی میشود. سپس، یک تابع هزینه شامل دو نوع هزینه مختلف ناشی از ساخت انبار در اندازهای کوچکتر یا بزرگتر از اندازه بهینه با در نظر گرفتن ارزش زمانی پول توسعه مییابد. مقدار برخی از پارامترهای تابع هزینه مذکور، مبهم بوده و نمیتوان تخمین دقیقی از مقادیر آنها بهصورت قطعی ارائه کرد. بنابراین، با تخصیص اعداد فازی مثلثی به هر کدام از این پارامترها که مقادیر سهگانه آنها بر اساس تخمین خبرگان و نیز تجربیات موجود بهدست میآید، عدم قطعیت در مدل لحاظ میشود. از آنجا که مقادیر تابع هزینه مذکور به ازای ظرفیتهای متفاوت انبار به صورت اعداد فازی حاصل میشود، لذا جهت اولویت بندی ظرفیتهای مختلف و انتخاب بهترین ظرفیت برای ساخت انبار خصوصی از یکی از روشهای اولویتبندی فازی استفاده شده است. نتایج نشان میدهد برخلاف روشهای پیشین که تنها برای شرایط خاصی قابل استفاده بودند، مدل پیشنهادی برای شرایط مختلف تولیدی بهخوبی قابل توسعه است.https://ier.basu.ac.ir/article_1014_ff8d588ece99740468c6e2309cd0c357.pdfدانشگاه بوعلی سینانشریه پژوهش های مهندسی صنایع در سیستم های تولید2345-22692420150220Multi depots Capacitated Location-Routing Problem with Simultaneous Pickup and Delivery and Split Loads: Formulation and heuristic methodsمسأله مکانیابی مسیریابی چنددپویی ظرفیتدار با برداشت و تحویل همزمان و بارهای برشیافته: مدلسازی و حل ابتکاری67811012FAمصطفیستاکعضو هیات علمی دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسیوحیدعزیزیدانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسیحسینکریمیدانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسیJournal Article20140519Problems in real world include various constraints. So the reliable models should be designed that satisfy the reasonable number of these constraints. These models should be applicable. <br />In this paper, regarding the mentioned circumstances, we design a model for multi depots capacitated location-routing problem with simultaneous pickup and delivery and split loads. The paper emphasis is on the split property that happens when demand of a customer exceeds vehicle capacity. We propose a mixed integer-programming model. Also we develop two metaheuristics for solving large scale instance problems. The first approach is based on discrete genetic algorithm and continuous genetic algorithm and the second one is based on discrete genetic algorithm and particle swarm optimization. Results of solving instance problems by CPLEX solver and proposed DCGA and DGAPSO algorithms show that both algorithms are effective and DGAPSO outperforms DCGA in solution quality and computation times.در مدلسازی مسائل دنیای واقعی باید تا حد ممکن تمامی محدودیتهای حاکم بر مسأله را در نظر گرفت. این رویکرد در مدلسازی سبب میشود تا جواب حاصل از مدل شدنی بوده و تا حد زیادی نزدیک به آنچه در عمل رخ میدهد، باشد. بنابراین باید بهدنبال ایجاد مدلهای قابل اطمینانی بود که پاسخگوی تعداد قابلقبولی از محدودیتهای موجود در هر مسأله مورد بررسی باشند، که صرفاً جنبه تئوری نداشته و در عمل نیز پرکاربرد باشند. در این مقاله مدلی ریاضی طراحی میگردد که پاسخگوی شرایطی خاص با محدودیتهای گوناگون و در عین حال کاربردی در حوزه مسائل مکانیابی- مسیریابی است. مسأله اشاره شده، مسأله مکانیابی مسیریابی چنددپویی ظرفیت دار با برداشت و تحویل همزمان و بارهای برشیافته است. این تحقیق بیشتر بر ویژگی برش تأکید میکند که در عمل نیز به وفور قابل مشاهده است. برش هنگامی رخ میدهد که تقاضای برخی از مشتریان از ظرفیت هر کدام از وسایل نقلیه موجود بیشتر باشد. در این مقاله یک مدل برنامهریزی عدد صحیح مختلط برای این مسأله ارائه میشود. سپس دو روش فراابتکاری ترکیبی برای حل مسأله در ابعاد بزرگ پیشنهاد میشود. الگوریتم اول مبتنی بر الگوریتم ژنتیک گسسته و ژنتیک پیوسته است که به اختصار DCGA نامیده میشود و روش دوم براساس ژنتیک گسسته و الگوریتم بهینهسازی تجمعی ذرات است که DGAPSO نام دارد. در نهایت نتایج عددی حاصل از حل مسائل نمونه با استفاده از حلکننده سیپلکس و روشهای پیشنهادی ارائه میشود. تجزیه و تحلیل نتایج آزمایشات مؤثر بودن الگوریتمهای پیشنهادی به خصوص DGAPSO را نشان میدهد.https://ier.basu.ac.ir/article_1012_be18c7a0ecbdf2de2ae8c661cfcc4af8.pdfدانشگاه بوعلی سینانشریه پژوهش های مهندسی صنایع در سیستم های تولید2345-22692420150220Mathematical Modeling and Efficient Solving of a Production Re-Balancing Problem in Assembly Lines Considering
Work-Stations’ Non-Smoothnessمدلسازی ریاضی و حل کارای مسأله بالانس مجـــدد تولید در خطوط مونتـاژ با در نظر گرفتن ناهمواری ایستگاه های کاری83971013FAاشکانمزدگیردانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسیهادیمختاریعضو هیات علمی/ دانشگاه کاشانJournal Article20140906In production systems, line balancing is carried out once at beginning of line construction. In this situation, any change in market needs a new design of assembly line to meet market requirements. However this new design needs a lot of cost. Hence, a new type of assembly line balancing is proposed in this research in which a current assembly line is working. In this situation, a new cycle time is required due to some changes in market settings. Therefore, a multi-objective model titled assembly line re-balancing problem is proposed whose aim is to schedule tasks in such a way that new cycle time is realized via minimum changes in current assembly line. Moreover, work stations’ non-smoothness is considered as a relatively new measure. After modeling the problem, an efficient differential evolution algorithm was suggested to solve the problem.در سیستمهای تولیدی، بالانس خط برای یکبار و در ابتدای احداث خط تولید انجام میگیرد. در این حالت هرگونه تغییر در بازار نیاز به طراحی خط مونتاژ جدیدی را در راستای تحقق نیازمندی بازار الزام میکند. اما این طراحی جدید نیاز به صرف هزینه زیادی دارد. از اینرو، در این تحقیق نوع جدیدی از طراحی خطوط مونتاژ پیشنهاد میشود که در آن یک خط مونتاژ فعلی در حال تولید است. در این حالت به دلیلی شرائط جدیدی که در بازار رخ میدهد، زمان سیکل جدیدی مورد نیاز است. بنابراین مدلی چندهدفه از مسأله تحت عنوان «بالانس مجدد خطوط مونتاژ» پیشنهاد میشود که هدف آن، زمانبندی مجدد فعالیتها به نحوی است که زمان سیکل جدید با کمترین تغییر در خط مونتاژِ موجود تحقق یابد. همچنین ناهمواری ایستگاههای کاری بهعنوان معیاری نسبتاً جدید، لحاظ گردید. پس از مدلسازی مسأله، یک الگوریتم تکاملی تفاضلی کارا جهت حل مسأله پیشنهاد شده است.https://ier.basu.ac.ir/article_1013_a8203b5b955230aebee2d451356a068e.pdfدانشگاه بوعلی سینانشریه پژوهش های مهندسی صنایع در سیستم های تولید2345-22692420150306Determine the Optimal Vendor Profit for Complementary and Substitutable Products by Pricing, Discount and Bundle Pricing Policyتعیین سود بهینه فروشنده برای محصولات جایگزین و مکمل به کمک قیمت گذاری و در نظر گرفتن سیاست فروش بسته ای و تخفیف991131015FAعیسینخعیعضو هیات علمی / دانشگاه کردستانهیرشمحمدی پوردانشجو / دانشگاه تربیت مدرسسید حسام الدینذگردیاستاد / دانشگاه تربیت مدرسJournal Article20140806In recent years, the important concept of pricing policy including the complementary and replacement of goods in the supply chain has been considered by many authors. In this paper, the effectiveness of complementary and substitute products on seller benefits are investigated. Moreover, Complementary and substitute the product sales simultaneously was modeled with a seller for the first time. Since the product prices have an effect on each other, therefore, The sales in the three states, retail, package sales with no rebate and discount were examined. According to the above-mentioned, the seller's profit in the three scenarios, choice between retail and package selling, selecting between retail and package selling with discount and package selling with discount were evaluated. Pricing and package sales with no rebate and discount policy are tools that seller use to maximize profits. Propositions and algorithms for solving the model were proposed. Offering global optimal solutions to the problem of different modes are the strengths of this study. Finally, a numerical example was used to show the models effect. Numerical example shows that package sales with discount have more profits rather than other states.در سالهای اخیر مفهوم ارزشمند سیاست قیمتگذاری در زنجیره تأمین شامل جایگزینی و مکمل بودن کالاها مورد توجه بسیاری از محققان قرار گرفته است. در این مقاله، به تأثیر کالاهای مکمل و کالاهای جایگزین بر سود فروشنده پرداخته میشود. به علاوه برای اولین بار فروش محصولات مکمل و جایگزین بهصورت همزمان توسط یک فروشنده مدل میگردد. از آنجا که این گروه از محصولات از نظر قیمتگذاری بر یکدیگر تأثیر مستقیم دارند، لذا سیاست قیمتگذاری و فروش بستهای محصولات با تخفیف و بدون تخفیف از ابزارهای است که فروشنده برای بیشینهسازی سود استفاده میکند. با توجه به موارد فوق در این مطالعه به بررسی مسأله در سه حالت خردهفروشی، فروش بستهای در حالتهای بدون تخفیف و با تخفیف پرداخته میشود و در هر مورد مقدار سود فروشنده در سناریوهای فوق ارزیابی میشود. چندین قضیه و الگوریتم برای حل مدلها ارائه شد. ارائه جوابهای بهینه در حالت مختلف برای مسأله از نقاط قوت این تحقیق بهشمار میرود. در پایان از یک مثال عددی برای نمایش تأثیر مدلها استفاده شد. مثال عددی نشان میدهد که حالت فروش بستهای با تخفیف سود بیشتری عاید فروشنده میشود.https://ier.basu.ac.ir/article_1015_96e279898bb4faf1319259ffc1845af2.pdf